شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید منوچهر (عبدالله) فیروزی نژاد
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
بهراستی عشق را در لحظهلحظههای میدانها نبرد معنا کرده و در میان دود و آتش و خون، صحیفه زیبای عاشقی را خوب نوشته بودند. منوچهر از عاشقانی است که سال ۱۳۴۲ در شهر آبادان و میان یک خانواده متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود. سال ۱۳۵۰ هنگامیکه که در کلاس سوم دبستان تحصیل میکرد، به دلیل بازنشستگی پدر، به شهر شیراز رفت و تا کلاس سوم راهنمایی به تحصیل ادامه داد. سپس ترک تحصیلکرده و حرفه الکتریکی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
بهراستی عشق را در لحظهلحظههای میدانها نبرد معنا کرده و در میان دود و آتش و خون، صحیفه زیبای عاشقی را خوب نوشته بودند. منوچهر از عاشقانی است که سال ۱۳۴۲ در شهر آبادان و میان یک خانواده متوسط و مذهبی دیده به جهان گشود. سال ۱۳۵۰ هنگامیکه که در کلاس سوم دبستان تحصیل میکرد، به دلیل بازنشستگی پدر، به شهر شیراز رفت و تا کلاس سوم راهنمایی به تحصیل ادامه داد. سپس ترک تحصیلکرده و حرفه الکتریکی...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید یوسف معصوم پور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
اول مردادماه سال ۱۳۴۷، یادآور تولد عزیزی بود که در مکانی سرشار از عشق و علاقه به اهلبیت (ع)، در قلعهخواجه نیریز پا به عرصه حیات گذاشت و گُل وجودش بانام نیکوی یوسف مزیّن شد. دوره ابتدایی را در دبستان ۱۵ خرداد قلعهخواجه به پایان رساند. به دلیل کهولت سن پدر و مشکلات مالی خانواده موفق به ادامه تحصیل نشد و برای کمک به خانواده در تأمین معاش به شغل شریف کارگری پرداخت. بهراستی در عرصه زندگی بازویی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
اول مردادماه سال ۱۳۴۷، یادآور تولد عزیزی بود که در مکانی سرشار از عشق و علاقه به اهلبیت (ع)، در قلعهخواجه نیریز پا به عرصه حیات گذاشت و گُل وجودش بانام نیکوی یوسف مزیّن شد. دوره ابتدایی را در دبستان ۱۵ خرداد قلعهخواجه به پایان رساند. به دلیل کهولت سن پدر و مشکلات مالی خانواده موفق به ادامه تحصیل نشد و برای کمک به خانواده در تأمین معاش به شغل شریف کارگری پرداخت. بهراستی در عرصه زندگی بازویی...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید حسین اندرز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد حسين اندرز »
بسمالله الرحمن الرحیم خدایا تو را سپاس بیکران که معرفت خویش را به من آموختی و عشق به راه خود را در دلم نشاندی. خدایا! ترا سپاس بیکران که به ما چنین رهبری لایق و آگاه عنایت فرمودهای تا ما بتوانیم به رهبری او، قانون اسلام را در جامعه حاکم بسازیم. خدایا سپاس که اگر شهادت راه خودت نصیب من بفرمایی و مرا جزءِ یاران خودت قرار دهی. اگر من شهید شدم وصیت میکنم به خانوادهام که برای من...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد حسين اندرز »
بسمالله الرحمن الرحیم خدایا تو را سپاس بیکران که معرفت خویش را به من آموختی و عشق به راه خود را در دلم نشاندی. خدایا! ترا سپاس بیکران که به ما چنین رهبری لایق و آگاه عنایت فرمودهای تا ما بتوانیم به رهبری او، قانون اسلام را در جامعه حاکم بسازیم. خدایا سپاس که اگر شهادت راه خودت نصیب من بفرمایی و مرا جزءِ یاران خودت قرار دهی. اگر من شهید شدم وصیت میکنم به خانوادهام که برای من...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید عباسعلی دهقانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
بیشک شهیدان چون کبوتران پرواز را میشناختند که اینگونه از قفس خاکی رستند و به خدا پیوستند.۱۳۳۸/۵/۱۰ در شهرستان نیریز نوزادی پا به عرصه حیات نهاد که نام او را «عباسعلی» نهادند. در خانوادهای مذهبی و ارادتمند به حسین بن علی (ع) رشد نمود تا به سن تحصیل رسید. تحصیلات خود را از دبستان بختگان نیریز، شروع و در دبیرستان امام خمینی نیریز به پایان رسانید. در دوران انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیماییها شرکت فعال داشت. ازنظر...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
بیشک شهیدان چون کبوتران پرواز را میشناختند که اینگونه از قفس خاکی رستند و به خدا پیوستند.۱۳۳۸/۵/۱۰ در شهرستان نیریز نوزادی پا به عرصه حیات نهاد که نام او را «عباسعلی» نهادند. در خانوادهای مذهبی و ارادتمند به حسین بن علی (ع) رشد نمود تا به سن تحصیل رسید. تحصیلات خود را از دبستان بختگان نیریز، شروع و در دبیرستان امام خمینی نیریز به پایان رسانید. در دوران انقلاب اسلامی در تظاهرات و راهپیماییها شرکت فعال داشت. ازنظر...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید عیدی محمد شکوهی قرائی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
این بار به نظاره قلم مینشینیم و مینگریم تا از شقایقی بنویسد که از تبار عشق و حماسه بود. سینه سوختهاش از داغ عشق جز به شراب ناب شهادت التیام نمییافت. رفت تا آرامش را در سایه سعادت ابدی پیدا کند و چنان شد که میخواست. عیدیمحمد از غیور مردان طایفه قرایی، سال ۱۳۲۷ میان خانوادهای مذهبی و متدین، در محله کیان شهرستان نیریز، روز عید باشکوه مسلمانان دیده به جهان گشود. نام زیبای «عیدیمحمد» را بهموجب ارادت...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
این بار به نظاره قلم مینشینیم و مینگریم تا از شقایقی بنویسد که از تبار عشق و حماسه بود. سینه سوختهاش از داغ عشق جز به شراب ناب شهادت التیام نمییافت. رفت تا آرامش را در سایه سعادت ابدی پیدا کند و چنان شد که میخواست. عیدیمحمد از غیور مردان طایفه قرایی، سال ۱۳۲۷ میان خانوادهای مذهبی و متدین، در محله کیان شهرستان نیریز، روز عید باشکوه مسلمانان دیده به جهان گشود. نام زیبای «عیدیمحمد» را بهموجب ارادت...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید علی عبدالله زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد علي عبدالله زاده »
دل در کمند یار نهاده و بیتاب لحظه وصال بود، آنکه دهم خردادماه ۱۳۳۷ در روستای مشکان از توابع شهرستان نیریز با اولین صدای گریه، شادی را به خانواده ارزانی داشت و در سپاس از لطف بیکران حق، او را غلامرضا نام نهادند. کودکی را بهسرعت پشت سر گذاشت. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان آغاز و به پایان برد. عرصه تحصیل را رها و در کنار پدر، همچون بازویی پرتوان در تأمین معاش...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ » شهيد علي عبدالله زاده »
دل در کمند یار نهاده و بیتاب لحظه وصال بود، آنکه دهم خردادماه ۱۳۳۷ در روستای مشکان از توابع شهرستان نیریز با اولین صدای گریه، شادی را به خانواده ارزانی داشت و در سپاس از لطف بیکران حق، او را غلامرضا نام نهادند. کودکی را بهسرعت پشت سر گذاشت. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان آغاز و به پایان برد. عرصه تحصیل را رها و در کنار پدر، همچون بازویی پرتوان در تأمین معاش...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید غلامرضا عبدالله زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد غلامرضا عبدالله زاده »
دل در کمند یار نهاده و بیتاب لحظه وصال بود، آنکه دهم خرداد ماه 1337 در روستای مشکان از توابع شهرستان نیریز با اولین صدای گریه، شادی را به خانواده ارزانی داشت و در سپاس از لطف بیکران حق، اورا غلامرضا نام نهادند. کودکی را به سرعت پشت سرگذاشت. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان آغاز و به پایان برد. عرصه تحصیل را رها و در کنار پدر، همچون بازویی پرتوان در تأمین معاش...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد غلامرضا عبدالله زاده »
دل در کمند یار نهاده و بیتاب لحظه وصال بود، آنکه دهم خرداد ماه 1337 در روستای مشکان از توابع شهرستان نیریز با اولین صدای گریه، شادی را به خانواده ارزانی داشت و در سپاس از لطف بیکران حق، اورا غلامرضا نام نهادند. کودکی را به سرعت پشت سرگذاشت. تحصیلات ابتدایی را در دبستان شهید آیت (ششم بهمن) مشکان آغاز و به پایان برد. عرصه تحصیل را رها و در کنار پدر، همچون بازویی پرتوان در تأمین معاش...
خاطراتی از شهدا و رزمندگان در عملیات بدر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات بدر »
جبهههای جنگ تحمیلی در طول هشت سال دفاع مقدس و مقاومت دلیرانه رزمندگان، مملو از خاطرات گوناگون است؛ در این کتاب بعلت رعایت اختصار، در صدد جمع آوری و ذکر همه آنها نیستم. امید است در آینده توفیقی حاصل شود که بتوانیم به انجام آن بپردازیم. امّا از برخی موارد نمیتوان گذشت. لذا به سه نمونه از آنها که در عملیات بدر، برادران رزمنده شاهد و گواه آن بودهاند، اکتفا میکنیم. نخستین مورد، حالات سردار شهید حسین عیدی...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات بدر »
جبهههای جنگ تحمیلی در طول هشت سال دفاع مقدس و مقاومت دلیرانه رزمندگان، مملو از خاطرات گوناگون است؛ در این کتاب بعلت رعایت اختصار، در صدد جمع آوری و ذکر همه آنها نیستم. امید است در آینده توفیقی حاصل شود که بتوانیم به انجام آن بپردازیم. امّا از برخی موارد نمیتوان گذشت. لذا به سه نمونه از آنها که در عملیات بدر، برادران رزمنده شاهد و گواه آن بودهاند، اکتفا میکنیم. نخستین مورد، حالات سردار شهید حسین عیدی...
نقش نیروهای شهرستان نی ریز در عملیات بدر
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات بدر »
نیروهای اعزامی از شهرستان که عمدتا" در گردان کمیل متمرکز بودند؛ به فرماندهی سردار شهید، علی اصغر سرافراز، جانفشانی بسیاری در این عملیات نمودند. در واقع این دومین عملیاتی بود که گردان کمیل با حضور نیروهای شهرستان در آن حضور داشت. نیروها سه روز پس از شروع عملیات یعنی در تاریخ 22/12/1363 از محل جزایر مجنون عازم منطقه عملیاتی بدر میشوند. مأموریت گردان در این عملیات بستن عقبه دشمن و انهدام پل ارتباطی آنان بود. گردان کمیل در...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات بدر »
نیروهای اعزامی از شهرستان که عمدتا" در گردان کمیل متمرکز بودند؛ به فرماندهی سردار شهید، علی اصغر سرافراز، جانفشانی بسیاری در این عملیات نمودند. در واقع این دومین عملیاتی بود که گردان کمیل با حضور نیروهای شهرستان در آن حضور داشت. نیروها سه روز پس از شروع عملیات یعنی در تاریخ 22/12/1363 از محل جزایر مجنون عازم منطقه عملیاتی بدر میشوند. مأموریت گردان در این عملیات بستن عقبه دشمن و انهدام پل ارتباطی آنان بود. گردان کمیل در...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حمیدرضا (عباس) بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
بر ریگزار شلمچه نشسته و با خود زمزمه میکرد: معبودا! دیگر تاب هجران ندارم و دلم سخت تنگ پرواز است و مشتاق دیدار. پس مرا دریاب و مدت انتظار را کوتاه کن. حمید، در اولین روز از فروردین سال ۱۳۴۸ در نیریز، همنوای چلچلههای بهاری شد و شادی و طرب را به میان خانوادهای متدین و باایمان ارمغان آورد. دوران کودکی را در دامان مادری مهربان و آغوش پدری دلسوز و مسلمان پشت سر گذاشت. هفتساله بود که راهی...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
بر ریگزار شلمچه نشسته و با خود زمزمه میکرد: معبودا! دیگر تاب هجران ندارم و دلم سخت تنگ پرواز است و مشتاق دیدار. پس مرا دریاب و مدت انتظار را کوتاه کن. حمید، در اولین روز از فروردین سال ۱۳۴۸ در نیریز، همنوای چلچلههای بهاری شد و شادی و طرب را به میان خانوادهای متدین و باایمان ارمغان آورد. دوران کودکی را در دامان مادری مهربان و آغوش پدری دلسوز و مسلمان پشت سر گذاشت. هفتساله بود که راهی...